تمثیل دنیا و آخرت ، آیت الله حائری شیرازی
دنیا خانه ایست که خدا برای آن فنا را مقرر کرده است و برای ساکنان آن کوچیدن از آن را، [با این حال] اکثرشان قصد ماندن در دنیا را دارند.»
أمیرمؤمنان عليه السلام
دنیا خانه ایست که خدا برای آن فنا را مقرر کرده است و برای ساکنان آن کوچیدن از آن را، [با این حال] اکثرشان قصد ماندن در دنیا را دارند.»
أمیرمؤمنان عليه السلام
أمیرمؤمنان (ع) فرمود نکبتها و سختیها انتهایی دارند و طبق تقدیر مشخصی، سرانجام به آخر میرسند. پس اگر دچار آنها شدید در برابرشان سرتسلیم فرو آورید و صبور باشید چون تدبیر، وقتِ رو کردن آنها فقط رنج و زحمت را می افزاید.
بحارالأنوار (جلد ۶۷و۶۸) /
وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ ۚ
﴿نساء ١١٣﴾
و آنچه را نمی دانستی به تو آموخت؛
أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ﴿ فصلت ٥٣﴾
آیا کافی نیست که پروردگارت بر همه چیز شاهد حاضر است
قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَٰلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ
﴿ یونس ٥٨﴾
بگو: مؤمنان به فضل و رحمت خدا باید شاد شوند که آن از همه ثروتی که جمع میکنند، بهتر است.
اينکه فرمود: ﴿اسْتَجِيبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ﴾، يک مرحله حيات است اين مرحله حيات که ثابت شد آنگاه در سوره مبارکه «احزاب» است که ﴿هُوَ الَّذي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ﴾، خدا بر شما صلوات ميفرستد، ملائکه خدا هم بر شما صلوات ميفرستند.
بين ذات و صفت فعل فرق است، و همه اين مواردي که «في الأشياء علی غيرممازجة» نه يعني – معاذالله - ذات خدا داخل است بلکه فيض خدا عنايت خدا لطف خدا داخل در اشياء است «لا بالممازجة». پس ﴿نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ﴾ به فعل برميگردد يا ﴿أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ﴾ به فعل برميگردد. اينها را روايت مشخص کرده است.
هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ ۖ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً ۖ إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ ﴿آل عمران ٣٨﴾
در آنجا بود که زکریا [با دیدن کرامت و عظمت مریم] پروردگار خود را خوانده، گفت: پروردگارا! مرا از سوی خود فرزندی پاک و پاکیزه عطا کن، یقیناً تو شنوای دعایی.
إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَات .....﴿ والعصر ٣﴾
مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند
«من ایمان به خدا دارم، کافی است» یا «ایمان به پیغمبر و محبت او کافی است» یا «ایمان به ائمه و محبت علی (ع) کافی است» اشتباه است. قرآن ایمان و گرایش و محبت را همیشه با عمل توأم میکند.
نکته دیگر در باب ایمان این است که به هر اعتقادی [ایمان گفته نمیشود؛[[1] ایمان در موردی گفته میشود که انسان به حقیقتی تسلیم بشود که آرمان خودش را در آن حقیقت پیدا کند. ایمان، صرف اعتقاد نیست و حتی صرف [اعتقاد و [تسلیم هم نیست، بلکه بالاتر است. در جایی ایمان گفته میشود که وقتی انسان اعتقاد پیدا کرد و تسلیم شد، آن کمال آرزو و آن ایده و آرمان خودش را در آنجا پیدا میکند.